آخرین ماه ...
سلام دختر قشنگم.
بعد از یه تاخیر طولانی دوباره اومدم تا از این روزهامون برات بنویسم.
عزیز دلم 17 بهمن اسباب کشی کردیم به خونه جدیدمون. اما از اونجایی که خونه هنوز خیلی
کار داشت تقریبا یه ماهی طول کشید تا جابجا بشیم.
دو سه روز هست که مامان جون و بابا جون زحمت کشیدن و سیسمونیت رو آوردن، انشالا تو
اولین فرصت عکسهاش رو برات میزارم.
تو هفته سی و دو یه سونو انجام دادیم که خانم دکتر گفت همه چی الحمدالله خوبه فقط شما یه
کوچولو وزنت کم بود که با داروها و رژیم غذایی که خانم دکتر به مامان داد انشالا اونم خوب
میشه.
این روزها دیگه آروم و قرار ندارم تا روی ماهت رو ببینم. انشالا این ماه آخر هم بسلامتی بگذره و
با دل خوش شما قدم رو چشمامون بزاری.
بازم از خدا میخوام که نگهدارت باشه و به کریم اهل بیت میسپارمت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی