هستي جونهستي جون، تا این لحظه: 11 سال و 23 روز سن داره

فرشته آسموني

این روزهای هستی

1393/8/18 1:28
نویسنده : مامان الي
627 بازدید
اشتراک گذاری

              niniweblog.com

 

دختر عزیزم بسلامتی یک سال و نیمگیت رو پشت سر گذاشتی. تو این مدت خیلی تغییر کردی و ماشالا بزرگتر

شدی. به لطف خدا 12 تا دندون درآوردی. از سینه خیز به چهار دست و پا رفتن رسیدی و حالا ماشالا بدو بدو

میکنی. تو مرداد ماه به لظف خدا برای بار دوم شدی زائر حرم امام رئوف که خیلی اونجا خوب بودی و اصلا ما رو

اذیت نکردی.

واکسن هجده ماهگیت رو هم زدیم و همونجوری که انتظار داشتیم سه روز کامل تب کردی و لنگ لنگان راه

میرفتی (درباره واکسن هجده ماهگی شنیده بودم که سخت ترین واکسنه و بچه ها رو خیلی اذیت میکنه)، اما به

لطف خدا بعد از سه روز دوباره خوب خوب شدی.

صدای چندتا از حیوونا رو با اون شیرین زبونیت در میاری، به قول خودت صدای ببعی، هاپو، گاوی، مئو، جوجو،

قورباغه،گرگ،کلاغ، زنبور و از همه جالب تر صدای گرازقه قهه

هر چیز که دم دستت میاد رو برمیداری و میبری دم گوشت و مثل موبایل میگیری و میگی: اوووو، ایه؟؟ باباسه (الو،

کیه؟ باباشه)

اینقدر به بابا وابسته شدی که هرجا صدای زنگ میاد میدویی طرف در و میگی باباسه.

کلمه هایی که میگی مامان، بابا، دَدَ، عمه، عم(عمو)، یایا(خاله ریحانه)، دایه(دایی)، نی نی، اوتاد(افتاد)،

اوووو(الو)، فیییی(فیل)، اش اشه(فشفشه)،دشم(چشم)، مرس(مرسی)، دس(دست)، آش، دبش(کفش)،

داف(ناف)خنده

شکر خدا یکم غذا خوردنت بهتر شده البته هنوز باید پای تلویزیون و هنگام دیدن کارتون بهت غذا بدم.

چندتا غذا رو از همه بیشتر دوست داری: سوپ جو، ماکارونی و گوشت مرغی که فقط با نمک و آبلیمو پخته شده

باشهتعجب

به کتاب هم خیلی علاقه داری و روزی ده بار همشون رو میریزی بیرون و من باید دونه دونه قصه هاشون رو خلاصه

وار برات بگم و شما هم تند تند میگی ای شیه؟ (این چیه)بغل

عاشق بازی قایم موشکی و دستت رو میزاری رو چشمت و میگی دَ بی(یعنی ده بیست چهل رو میخونی).

ماه محرم امسال سه شب بردمت عزاداری مسجد که تا قبل از خاموش کردن چراغها خوشحال بودی و با بچه ها

بازی میکردی اما به محض خاموش کردن چراغها گریه میکردی و دیگه نمیزاشتی مامان بشینم و مجبور میشدیم

برگردیم خونه که متاسفانه بیشتر از سه شب نتونستم ببرمت، اما خیلی قشنگ یاد گرفتی سینه بزنی.بوس

دختر عزیزم بازم مثل همیشه میگم که انشالا در پناه خدا باشی و به کریم اهل بیت میسپارمت.

 

پسندها (4)

نظرات (5)

نوشين
19 آبان 93 16:28
سايت خيلي قشنگي داري به ما سر بزن، كوچولو رو ببوس
خاله پلاستیکی...باران:D
19 آبان 93 20:34
دلم تنگ شده بود واسه هستی و وبش و کاراش از طرف من ببوسش
افسون
20 آبان 93 1:00
سلام عزیزم . خدا حفظش کنه هستی خانوم رو . ایشالله همیشه در پناه خداوند تندرست و شاد باشه . ممنون عزیزم
خواهر خاله پلاستیکی هستی:|
21 آبان 93 7:58
سلام مامان الی جان بابت پستی که گذاشتی ممنون ایشالا خدا همیشه دخترتو برات حفظ کنه و همیشه سالم و سلامت باشه... خیلی جالب بود فقط یه چیزیو ننوشتی اونم اینکه به احمد میگه امــــد نمیدونم چی بنویسم براش که وقتی بزرگ میشه بخوندشون ولی میدونم باید براش بنویسم که هستی جون خیلی دوست دارم جات همیشه تو قبلمونه ممنون
بابا محسن
23 آبان 93 22:42
ایشالا زنده باشی دختر قشنگم قبل از تو... اصلا ولش کن ولی با تو، حال و آینده و امید و آرزوهام و ... رو همگی با هم دارم دست مامانی درد نکنه که بیش از من برای شما وقت میذاره میدونی با تو پرم از شعر و ستاره بی تو لحظه فرصتی نداره در تو این خدا بوده که تونسته گل عشق رو بکاره