هستي جونهستي جون، تا این لحظه: 11 سال و 23 روز سن داره

فرشته آسموني

روزها ميگذرد...

1394/2/29 0:20
نویسنده : مامان الي
441 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته من.

خيلي شبها خوابم نميبره و فكر ميكنم، به تو و بزرگ شدن تو. انگار همين ديروز بود كه به دنيا اومدي. گذشت و گذشت و بزرگ شدي. يكسال و حالا دومين بهار زندگيت رو هم پشت سر گذاشتي. 

عزيز دلم! ميترسم از سرعت و بي مهري زمونه... چقدر زود ميگذره و به من فرصت خوب نفس كشيدنت رو نميده.

دقيقا روز تولد دوسالگيت بود كه از شير گرفتمت، آخ كه چقدر سخت بود و اشك ريختم و تو فقط صبوري كردي و خيلي خوب كنار اومدي.

عزيزم ببخش منو بخاطر دوسالي كه با اشك و آه بهت شير دادم و تو هميشه شريك غصه ها و گريه هام بودي. 

ببخش منو و سرنوشتم رو كه حتي نتونستم روز تولدت لبخندي از ته دلم بزنم. خدا مقدر كرد و در فاصله كمتر از هشت ماه، منو كه هنوز با داغ بابا كنار نيومده بودم باز هم سياهپوش دايي كرد.

ببخش بي مهريهاي زمونه رو كه ميدونم روحت مثل دلت بزرگه عزيزم.

به لطف باباي مهربونت بعد از چهلم دايي، شب ميلاد اميرالمومنين (ع) يه جشن تولد كوچولو برات گرفتيم.

انشالله سالهاي بعد دلمون خوش باشه و غم از خونمون بره.

فقط اينو بدون كه نفسم به نفست بسته است...

در پناه امام زمان باشي انشالله.

 

كارها و حرفهاي هستي جان:

روزي كه از شير گرفتمت فقط ميگفتي م الي اوف شدهغمگین

براي از شير گرفتنت برديمت با مامان جون و عمه جون امامزاده عبدالله.

خدا رو شكر مشكل يبوستت هم با از شير گرفتنت خوب شد.

شروع كردي به جمله گفتن و من عاشق جمله بنديتمبوس

مثلا ميگي بابا مسي هستي ميلك حديديبغل

تعداد كلمه هايي كه به انگليسي ميگي زياد شده و حالا تا ده ميشمري و رنگها رو هم ميتوني بگي.

الحمدلله روابط اجتماعيت خيلي خوبه و زود با همه ارتباط بر قرار ميكني.

بين عروسكهات عاشق باني و ببي(ببعي) هستي و هر جا ميري با خودت ميبري.

از بين غذاها عاشق ماكاروني و آش و از بين خوراكيها هم عاشق ميلك و آيس هستي.

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)