هستي جونهستي جون، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

فرشته آسموني

روزهاي سبز سبز

آسمان یکبار دیگر خنده کرد عشق ما را باز هم شرمنده کرد آسمان رقصید و بارانی شدیم موج زد دریا و طوفانی شدیم بغض چندین ساله ما باز شد یا علی گفتیم و عشق آغاز شد       خيلي خوشحالم از اينكه روزهاي قشنگي رو همراه كوچولوم ميگذرونم.   روزهايي به قشنگي ميلاد امام حسن(ع)، عيد فطر، ميلاد حضرت معصومه(س)، ميلاد امام رضا(ع)، روز عرفه، عيد قربان، ميلاد امام هادي(ع) و عيد غدير...   خدايا شكرت. ...
12 آبان 1391

بهاري‌ترين پاييز من

    هميشه روزها رو مي‌شمردم و پاييز و زمستون رو به اميد رسيدن به بهار مي‌گذروندم...برگ‌هاي زرد و نارنجي ريخته شده پاي درخت‌ها رو كه مي‌ديدم دلم مي‌گرفت، احساس مي‌كردم زندگي داره نفس‌هاي آخرش رو مي‌كشه...  پاييز امسال برام با همه سال‌ها فرق مي‌كنه... به واسطه لطف بيكران خدا فرشته‌اي مهمون خونه دلم شده كه تمام لحظه‌هام رو بهاري كرده. پر از شادي و نشاطم اين روزها، روزهايي كه نمي‌دونم دوباره برام تكرار ميشه يا نه. چشمام رو مي‌بندم و به فرشته كوچولوم فكر مي‌كنم، فرشته‌اي كه حالا شده همدم و هم‌صحبت تمام تنهايي&...
18 مهر 1391

بانوي كرامت

  مژده باد طلوع تو ای معصومه زکیّه که بارقه شهاب تو، روشنایی دیگر در شب‏های مناجات اهل زمین است. میلاد حضرت معصومه (س) مبارک باد     سلام فرشته مامان. امروز روز ميلاد خانم فاطمه معصومه (س) و روز دختر هست عزيزم.   نميدونم شما يه دختر خانم ناز هستي  يا يه آقا پسر گل ، اما از خدا ميخوام هر چي كه هستي سالم و عاقبت به خير باشي عزيزم.   اومدم هم اين روز رو به همه دخترهاي عزيز تبريك بگم هم به شما، آخه شايد شما يه دختر ناز باشي كه در اون صورت امروز ميشه روزت عسلم و من بايد بهت تبريك بگم .   اگر هم يه آقا پسر بودي كه روز پسر ميام و بهت تبريك ميگم مامان جون پس ...
28 شهريور 1391

حال اين روزهاي ما

      سلام فرشته كوچولوي مامان. خوبي قربونت برم؟ اومدم تا يكم از حال و هواي اين روزامون برات بنويسم  عزيزم. مامان جون يه دو هفته‌اي هست كه شبها تا صبح خيلي بد ميخوابم و حالت تهوع دارم  ماماني  جون يه وقت نترسيا انشالا خدا هوامون رو داره مثل هميشه   ميدوني عزيزم تو اون حال بدي هم  كه دارم بازم همش خدا رو شكر ميكنم چون  همه اينا نشونه وجود شماست  و همين دلم رو آروم ميكنه  . حال اين روزاي بابايي واقعا ديدن داره، از بس كه همش به فكر شماست و مواظبته به منم كه بد نميگذره   . ماماني خبر ديگه اينكه جواب آزمايشهام رو گرفتم كه...
19 شهريور 1391

اولين ديدار...

      از تو و تنها براي تو مينويسم فرزندم... از تو و اولين ديدار با تو. از زيباترين لحظه زندگي‌ام كه مطمئنا هيچ‌گاه فراموشش نخواهم كرد. از حس و حال عجيبي كه براي نخستين بار تجربه‌اش ميكردم... حس و حالي كه بسيار زيبا و دلنشين بود.  كمترين كاري كه ميتوانم انجام دهم  شكر خداي مهربان است. شكر و سپاس خداوندي را كه تو را مهمان خانه دلم كرد. خداوندي كه به واسطه لطف بيكرانش مرا سرمست از شور و عشق مادري كرد. پس عزيزكم! بمان در كنارم و بگذار اين حس را براي هميشه و تا ابد داشته باشم و با آن زندگي كنم. خداوندا فرشته‌ام را به تو مي‌سپارم، در پناه خودت ...
6 شهريور 1391

به لطف خدا فرشته ما هم اومد...

چند روزي بود كه حس ميكردم فرشته منم اومده تو دلم  اما بازم مطمئن نبودم. چهارشنبه شب، نوزدهم مرداد بعد از اينكه افطار كردم يه دفعه هوس كردم برم يه بيبي چك بزارم. از استرس صداي  قلبم شده بود مثل يه طبلي كه انگار محكم در گوشم ميزدن. همين‌جوري كه رفته بودم تو فكر و منتظر بيبي چك بودم چشمم  افتاد ديدم وايييييي خدايا مثبته . از خوشحالي كلي اشك ريختم و براي همه منتظرا دعا  كردم.  فردا صبح بلافاصله رفتم آزمايش دادم و خدا رو شكر اونم مثبت شد. يه حال عجيبي داشتم، انگار كه روي  ابرها  راه مي‌رفتم . اومدم خونه و خبرو به بابايي دادم، اونم خيلي خوشحال شد ...
22 مرداد 1391